-
دل ز غمت زنده شد اي غم تو جان دلشاعر : سيف فرغاني نام تو آرام جان درد تو درمان دلدل ز غمت زنده شد اي غم تو جان دلدل به تو لايق که تو آن دلي آن دلمن به تو اولي که تو آن مني آن منشوق جگر خوار تو آمده مهمان دلعشق ستمکار تو رفته به پيکار جانچون جگري بيش نيست سوخته بر خوان دلتر کنم از آب چشم روي چونان خشک راتا سر زلف تو شد سلسله جنبان دلبنده ز پيوند جان حبل تعلق بريدتا غم تو برنکرد سر ز گريبان دلانده دنيا نداد دامن جانم ز دستسر به فلک برکشيد سنجق سلطان دلعشق تو چون چت