-
دوش در مجلس ما بود ز روي دلبرشاعر : سيف فرغاني طبقي پر ز گل و پسته و بادام و شکردوش در مجلس ما بود ز روي دلبرشکرش قوت روان بود و گلش حظ نظرذکر آن پسته و بادام مکرر نکنمکه ز خورشيد فزون است وز ذره کمترعقل در سايهي حيرت شده زآن رو و دهانهمچو بر برگ سمن بود غبار عنبرخط ريحاني بر چهرهي مشکين خالشبه معاني نرسيدم ز تماشاي صوروصف آن حسن درازست و من کوته بينکمتر از نقطه بود دايرهي روي قمرپيش رخسار چو خورشيد وي آن مرکز نوروندرو جمع شده حسن گل و لطف زهرهست آن ميوهي دل نوب