-
در شهر اگر زماني آن خوش پسر برآيدشاعر : سيف فرغاني از هر دلي و جاني سوزي دگر برآيددر شهر اگر زماني آن خوش پسر برآيدگر آفتاب ازين پس پيش از سحر برآيددر آرزوي رويش چندين عجب نباشدبي نردبان مهرش خورشيد اگر برآيدچون سايه نور ندهد بر اوج بام گردوناز بيخ هر نباتي شاخ شکر برآيدگر بر زمين بيفتد آب دهان يارماز ابر در ببارد وز خاک زر برآيداز بهر چون تو دلبر در پاي چون تو گوهرچون بر گل عذارش ريحان تر برآيدگفتم که آب چشمم بر روي خشک گرددچون شمع هر زمانم آتش به سر برآيدمن آن