-
ساقي عشق تو ما را به زبان شيرينشاعر : سيف فرغاني شربتي داد خوش و شور تو درما افگندساقي عشق تو ما را به زبان شيرينمرد را عشق تو از خويش ببرد پيوندعاشق روي تو از خلق بود بيگانهز آنکه درويش تو نبود به کسي حاجتمنددر جهان گر نبود هيچ کسي غم نخوردنکند بي تو قرار و نکند جز تو پسندگر برو عرضه کني هشت بهشت اندر ويندهد شهد شفا و نکند زهر گزندهر که را عشق تو بيمار کند جانش رانيست ممکن که از آتش کند انديشه سپنددل او از غم تو تنگ نگردد زيراچون دلي را سر گيسوي تو آرد در بنددست