-
در سمن با آن طراوت حسن اين رخسار نيستشاعر : سيف فرغاني در شکر با آن حلاوت ذوق اين گفتار نيستدر سمن با آن طراوت حسن اين رخسار نيستلاله در صحن چمن مانند آن رخسار نيستژاله بر برگ سمن همچون عرق بر روي اوچون کنم؟ او خفته و بخت رهي بيدار نيستدوش گفتم از لبش جانم به کام دل رسدشهد با چندان حلاوت چون تو شيرينکار نيستاي به شيريني ز شکر در جهان معروفترگر به تيغ هجر مجروحم کني آزار نيستچون تو روزي مرهم وصلي نهي بر جان منکنچه جز هجر تو باشد بر دل من بار نيستبر دل تنگم