-
معجزي خود ز معجز ادبارشاعر : سنايي غزنوي نزد هر زيرکي کم از خر بودمعجزي خود ز معجز ادبارزان که عقلش ز جهل کمتر بودخود همه کس برو همي خنديدريشخندش نيز درخور بودزين چنين کون دريده مادر و زنتا چون هوات بر همه کس قادري بودچون خاک باش در همه احوال بردبارتا همچو آتشت ز جهان برتري بودچون آب نفع خويش به هر کس همي رسانهر زمان بر رادمردي سفلهاي مهتر شوددور عالم جز به آخر نامدست از بهر آنکسايهي جوهر فزون ز اندازهي جوهر شودآن نبيني آفتاب آنجا که خواهد شد فروکانکه ز تو زاد بلندان