-
هيچ کس نيست کز براي سه دالشاعر : سنايي غزنوي چون سکندر سفرپرست نشدهيچ کس نيست کز براي سه دالدولت و دين و دل به دست نشدپايها سست کرد و از کوشششبه از لعل پاکتر باشدسرخ گويي هميشه غر باشدسخني سخت مختصر باشداين چنين ژاژ نزد هر عاقلشيشه مصنوع شيشهگر باشدلعل مصنوع آفتاب بودسخن مرتضا دگر باشدسرخ اگر نيست پس بر هر عقلسرخ پيوسته بر زبر باشدچون به يک جاي رسته سرخ و سياهکودکان را ازين خبر باشدمن چه گويم که خود به هر مکتبجايش اندر دل و جگر باشدچون که سرخست اصل عمر به دوستاصل د