-
ضربت گردون دون آزادگان را خسته کردشاعر : سنايي غزنوي کو دل آزادهاي کز تيغ او مجروح نيستضربت گردون دون آزادگان را خسته کردهر کسي را صابري ايوب و عمر نوح نيستدر عنا تا کي توان بودن به اميد بهيکه مرا برگ پارسايي نيستجان من خيز و جام باده بيارپيش کس مي بدين روايي نيستساغر و مي به جان و دل بخرمبنشين و برافگن شکم قاقم بر پشتبرخيز و برافروز هلا قبلهي زردشتناکام کند روي سوي قبلهي زردشتبس کس که به زردشت نگرويد و کنون بازآتشکده کرد اين دل و اين ديده چو چرخشتبس سرد ن