-
تا کي اين لاف در سخن رانيشاعر : سنايي غزنوي تا کي اين بيهده ثنا خوانيتا کي اين لاف در سخن رانيگه بر آن بي گهر درافشانيگه برين بي هنر هنر ورزياز سبکساري و گرانجانيبا چنين مهتران بي معنيباز در سر فضول ساسانيهمه ساسي نهاد و مفلس طبعليک در دل فعال شيطانيخويشتن را همه بري شمرندحاصل نقد جز پريشانينيست از جمع مالشان کس رانانشان بر طبق گروگانيآبشان در سبوي عاريتياز پس شعر جز پشيمانيهيچ شاعر نخورد از صلهشاناز دل شاعريست بريانيبر سر خوان هر يک اندر سوربه فزون گشتن و به نقصانيچ