-
![اي بنده به درگاه من آنگاه بر آيي](http://rasekhoon.net/userfiles/Article/1389/06esfand/01/sanaee.jpg)
اي بنده به درگاه من آنگاه بر آييشاعر : سنايي غزنوي کز جان قدمي سازي و در راه درآيياي بنده به درگاه من آنگاه بر آييهم خواست نداند که تو خواهندهي مايياي خواست جدا گردي چونان که درين رهبر مژدهي اين نکته که گفتم تو مرايياي سينه قدم ساخته جان نيز برافشاناز جاه فرود آيي و در چاه درآييبا قرب من آنگاه قرين گردي کز دلپيش چو خودي از چه عصاوار بپايياي عاصي چون وقت عصات آمده بنشينننگست به جز بر در بخشنده گداييبخشنده چو ماييم ز ما بين که حقيقتبيديده شو از گريه چو مشتاق