-
اي دل غافل مباش خفته درين مرحلهشاعر : سنايي غزنوي طبل قيامت زدند خيز که شد غافلهاي دل غافل مباش خفته درين مرحلهپيک اجل در رسيد ساخته کن راحلهروز جواني گذشت موي سيه شد سپيدنيست ازين جز خيال نيست از آن جز خلهآنکه ترا زاد مرد و آنکه ز تو زاد رفتريخته بين زير خاک ساعد و ساق و کلهخيزو درين گورها در نگر و پند گيرسلسلهي آتشين دارد از آن سلسلهآنکه سر زلف داشت سلسله بر گرد روصولت شير عرين پيکر اسب گلهتکيه مکن بر بقا زان که در آرد به خاکهم زحل و مشتري هم اسد و سنبلهزود ک