-
چون من و چون تو شد اي دوست چمنشاعر : سنايي غزنوي يک چمانه من و تو بي تو و منچون من و چون تو شد اي دوست چمنمن بي من به بهار تو شمنتوي بيتو چو بهار اندر بتشکن زلفک تو توبه شکنتوبهي سست بروتان شدهاستتو حسن خلق و حسن بنده حسنحسن اندر حسن اندر حسنمخر ما جسته و بگسسته رسنبي سر و پاي يکي چنبروارمن چو گل کرده قبا پيراهنتو چو نرگس کله زر بر سرپيش من روي تو صد دسته سمنپشت من پيش تو شاخ سمنيآب چون زلف تو پر پيچ و شکنشاخ چون روي تو پر لعل و دررانجم افشانان دامن دامنبر گري