-
اي دل ار در بند عشقي عقل را تمکين مکنشاعر : سنايي غزنوي محرم روحالاميني ديو را تلقين مکناي دل ار در بند عشقي عقل را تمکين مکنقبله تا خورشيد باشد اختري را دين مکنخوش نباشد مشورت با عقل کردن پيش عشقچون همين خدمت کنندت خدمت پروين مکنماه و تير و زهره و بهرام و برجيس و زحلوز براي کور ديني حمله بر گرگين مکناز براي باستاني خسروي را سر مکندعوي اندر زلف و خال و چهرهي شيرين مکنقوت فرهاد و ملک خسروت چون يار نيستچون مکان اندر جهان شد ديده کوته بين مکنگنج اگر خواهي ک