-
چون مردان بشکن اين زندان يکي آهنگ صحرا کنشاعر : سنايي غزنوي به صحرا در نگر آن گه به کام دل تماشا کنچون مردان بشکن اين زندان يکي آهنگ صحرا کنبه دانش جان بپرور نيک و در سر علم رويا کنازين زندان اگر خواهي که چون يوسف برون آييچراغ دانشت بفروز و آن گه راي سودا کنمشو گمراه و بيچاره چنين اندر ره سوداگذرگه برفراز کوه و گه بر قعر دريا کنز موسي رهروي آموز اگر خواهي به ديدن رهبه راه وحدت از حکمت علامتهاي بيضا کنچو زين سوداي جسماني برون آيي تو آنگاهيبه نقش مهر هست