-
گاه آن آمد که با مردان سوي ميدان شويمشاعر : سنايي غزنوي يک ره از ايوان برون آييم و بر کيوان شويمگاه آن آمد که با مردان سوي ميدان شويمخانهپردازيم و سوي خانهي يزدان شويمراه بگذاريم و قصد حضرت عالي کنيمبيزن و فرزند و بيخان و سر و سامان شويمطبل جانبازي فرو کوبيم در ميدان دلگاه با رخت غريبي نزد آن ويران شويمگاه با بار مذلت سوي آن مسجد دويمگاه در کنج خرابي با سگان هم خوان شويمگاه در صحن بيابان با خران همره بويمگاه چون ارباب دولت نقش شادروان شويمگاه چون بي دو