-
کجايي اي همه هوشت به سوي طبل و علمشاعر : سنايي غزنوي چرا نباري بر رخ ز ديده آب ندمکجايي اي همه هوشت به سوي طبل و علمچرا فروشي دين را به ساز و اسب و درمچرا غرور دهي تنت را به مال و به ملککمال يافت همه کار تو به باد و بدمتمام شد که ترا خواجگي لقب دادندغلام و اسب و سلاح و سوار و خيل و حشمبه ذات ايزد اگر دست گيردت فرداتو خواه مير عرب باش و خواه شام عجمچو بر زنند بر آن طبل عزل خواجه دوالکجا شد آنهمه دعوي و لاف تو هر دمبه گوش خواجه فرو گويد زان زمان معنيوزين نشاط ت