-
اي گرفتار نياز و آز و حرص و حقد و مالشاعر : سنايي غزنوي ز امتحان نفس حسي چند باشي در وبالاي گرفتار نياز و آز و حرص و حقد و مالچون نداري داغ عشق از حضرت قدس جلالچند در ميدان قدس از خيره تازي اسب لافچون تهي طبلي پر از آواز از زخم دوالباطن از معنيت پاک و ظاهر از دعوي پليدتا شوي رسته ازين الفاظهاي قيل و قالمرد باش و برگذار از هفت گردون پاي خويشنفس را در سم اسب روح کن قطع المنالروح را در عالم روحانيان کن آبخوربا عروس حضرت علوي کند راي وصالجلوه ده طاووس سفلي را