-شوش - ایران اُنا: پاهای خود را در آب گذاشتیم اما چشممان به درخت کنار بود که ناگهان و برای اولین بار در طول عمرم اصابت گلوله توپ درست در فاصله بسیار کم چوپان را دیدم و او تکه تکه به هوا پرتاپ شد. شهیدی دیگر از شهدای گمنام شهرمان.غروب بود صدای بمباران قطع شده بود. گویی توپخانه در برابر مقاومت گنبد دانیال(ع)و قلعه خسته شده بود.در حالی که خسته بودم به نزدیکی مسجد امام رضا رسیدم . اثار به جا مانده از اصابت گلوله ها در منطقه مشخص بود. در شهر خالی از سکنه چه کاری از من ساخته بود.در حالی که با ناامیدی به طرف خانه می رفتم یکباره حاج اقا جلالی امام جماعت مسجد را دیدم. البته نه با لباس امام جماعت که با ل
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان