-در راه عشق ما هميشه بود! - نسترن نسريندوست
صداي پرسوز و گداز خواننده در تاكسي ميپيچد: ميخندم و به ياد دوستي ميافتم كه هميشه قسمتي از زندگياش مصداق اين ترانه بود. اين دوست هميشه در راه عشق تا نزديكيهاي وصل ميرسيد ولي هر بار بلايي از بلاياي آسماني راه وصلش را سد ميكرد. كيف پولم را آماده ميكنم و دسته گل را سروساماني ميدهم. نزديكيهاي مقصدم. بالاخره رسيديم به آخرين مسيري كه روي كاغذ نوشتهام. راننده ميپرسد از كدام طرف ب