-31 شهریور 94 ساعت 11:14 صبح د اشتیم با اسحاق قد م می زد یم. د رد د ل می کرد و مد ام غر می زد . می گفت: «د کتر همه اش تقصیر شما بود . از روز اول به من نامه زد ین گفتین برو با این د انه د رشت ها برخورد کن، از همون موقع شروع شد . من اون زمان به شما گفتم د کتر من رو با اینها د ر نند ازید . خطرناکه. من حوصله د رد سر ند ارم. گفتید د رد سر کد ومه، من هواتو د ارم. گفتید برو بابک زنجانی رو د ستگیر کن، گفتم آقا از این کارا نکنیم. این بند ه خد ا سرش بابک زنجانیه تهش معلوم نیست چی میشه، خطرناکه! گوش نکرد ید . گوش نکرد ید و کار خود تون رو کرد ید . الان وضع من اینه. هر روز د اد گاهم، هر روز یکی ازم شکا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان