-
در کف خذلان و ذل فتح و ظفر گشتي اسيرشاعر : سنايي غزنوي گر نبودي هر دو را اقبال خواجه دستگيردر کف خذلان و ذل فتح و ظفر گشتي اسيرچون ظفر با فتح و سعدست او همه ساله نظيرنور چشم خواجهي بوالفتح مسعود آنکه اومهر و مه بهرام و کيوان زهره و برجيس و تيرآن به جود و زيب و کين و راي و عيش و قدر و ذهنقدر او بحر محيط و جود او ابر مطيرقدر او چرخ بلند و راي او شمس مضيکودکي چون او به صدر پادشاهي هيچ پيرنيست گاه دانش و عقل و کفايت نزد عقلديدگان خواجه بوالفتح از قرار او قريرن