-
![دوش سرمست نگارين من آن طرفه پسر](http://rasekhoon.net/userfiles/Article/1389/06esfand/01/sanaee.jpg)
دوش سرمست نگارين من آن طرفه پسرشاعر : سنايي غزنوي با يکي پيرهن زورقي طرفه به سردوش سرمست نگارين من آن طرفه پسرکرده از غايت دلتنگي ازين گونه خطراز سر کوي فرود آمد متواري وارباد عطار شده بر دو رخش حلقه شمرماه غماز شده از دو لبش بوسه ربايماه بر چرخ شده بستهي آن سينه و برکوه از آن کله بگشاده و از غايت لطفاز لطيفي و تري پيرهن توزي ترچست بنشسته بر اندام لطيف چو خورشچون بديدم جگرم خون شد و خونم چو جگرخط مشکين بر آن عارض کافور نهادليک مشکي که جگر خون کند اين نادرهترگر