-
اي سنايي ز جسم و جان تا چندشاعر : سنايي غزنوي برگذر زين دو بينوا در بنداي سنايي ز جسم و جان تا چندهر دو را خوش بسوز همچو سپنداز پي چشم زخم خوش چشميچکني تو ز باد و خاک نوندچکني تو ز آب و آتش يادکه ترا در اميد و بيم افگندچکني بود خود که بود تو بودنرهي هرگز از بيوس و پسندتا بوي در نگارخانهي کناز قل قاف و لام دانشمندچون گذشتي ز کاف و نون رستيعلم و اقرار و دعوي و سوگندهمه از حرص و شهوت من و تستهمچو لقمان به لقمهاي خرسندباز رستي ز فقر چون گشتيهر چه زين هردو بگذري ترفند