-
آن طبع را که علم و سخاوت شعار نيستشاعر : سنايي غزنوي از عالميش فخر و ز زفتيش عار نيستآن طبع را که علم و سخاوت شعار نيستجز رد چرخ و آب کش روزگار نيستجز چشم زخم امت و تعويذ بخل نيستجز چون زبان سوسن و دست چنار نيستآن دست و آن زبان که درو نيست نفع خلقآن را که با جمال نکو خوي يار نيستباشد چو ابر بيمطر و بحر بيگهرکاندر ميان او گهري شاهوار نيستدر پيش جوهري چو سفالست آن صدفجر در مزاج پيشرو دين قرار نيستمنت خداي را که مر اين هر دو وصف رامر علم وجود را جز ازو پيشکار