-
اي بنام و خوي خوش ميراث دار مصطفاشاعر : سنايي غزنوي بر تو عاشق هر دو گيتي و تو عاشق بر سخااي بنام و خوي خوش ميراث دار مصطفاوي چو آتش در بلندي و چو باد اندر صفااي چو آب اندر لطافت اي چو خاک اندر درنگبدعت از علمت چنان پاکست کز جنت وبارشوت از حکمت چنان دورست کز گردون فسادتا شدي بر مسند حکم شريعت پادشابرفکندي رسم ظلم و اسم رشوت از جهانهيچ هدهد را کلاه و هيچ طوطي را قبااي که بر صحرا نزيبد جز براي خدمتتبر تو هر موجود را عشقي همي بينم جدادوست رويي آن چنان کز پشت ماهي