-
جانا نگويي آخر ما را که تو کجاييشاعر : سنايي غزنوي کز تو ببرد آتش عشق تو آب ماييجانا نگويي آخر ما را که تو کجاييخود همچو دانه گشتي در ناو آسياييما را ز عشق کردي چو آسياي گردانگاه از سپهر جانها چون ماه نو برآييگه در زمين دلها پنهان شوي چو پروينچون برق ميگريزي چون باد ميربايياز بهر لطف مستان وز قهر خود پرستانچون عندليب بيدل همواره ميسراييبهر سماع دنيا بر شاخهاي طوبادلهاي عاشقان را در پردهي هواييخورشيدوار کردي چون ذرههاي عقلياز نوک کلک نرگس بر لوح کهرباييياقوت