-
غلاما خيز و ساقي را خبر کنشاعر : سنايي غزنوي که جيش شب گذشت و باده در کنغلاما خيز و ساقي را خبر کنصبوحي لعلشان صبح و سحر کنچو مستان خفته انداز بادهي شامصبايي کرد و بر گلبن نظر کنبه باغ صبح در هنگام نوروزز بوي گل به باغ اندر اثر کنجهان فردوسوش کن از نسيميخرد را در جهان عشق خر کنز بهر آبروي عاشقان رانشانرا در کسوفش باختر کنصفا را خاوري سازش ز رفعتپس اندر اختر همت نظر کنبرآي از خاور طاعات عارفچو جوزا همت از تيغ کمر کنچو گردون زينت از زنجير زر سازوز آن انجام انجام دگر