-
رورو که دل از مهر تو بد عهد گسستيمشاعر : سنايي غزنوي وز دام هواي تو بجستيم و برستيمرورو که دل از مهر تو بد عهد گسستيمما نيز هم از صحبت تو سير شدستيمچونان که تو از صحبت ما سير شدستيدر سايهي ديوار صبوري بنشستيماز تف دل و آتش عشقت برهيديمور زان که تو نگشادي ما نيز ببستيمور زان که تو دل بردي ما نيز ببرديموز خار خمار تو همه ساله چو مستيماز عشوهي عشق تو بجستيم يکي دماز روز وصال تو مگر باد به دستيمشبهاي فراق تو نديديم نهايتدر خواب خيال تو بجز آن نپرستيمگر هيچ ظفر