-
از حل و از حرام گذشتست کام عشقشاعر : سنايي غزنوي هستي و نيستي ست حلال و حرام عشقاز حل و از حرام گذشتست کام عشقزنار و کفر و ميکده آمد نظام عشقتسبيح و دين و صومعه آمد نظام زهدکز روي حرف پردهي عشقست نام عشقخاليست راه عشق ز هستي بر آن صفتاز عين و شين و قاف تبه شد قوام عشقبر نظم عشق مهره فرو باز بهر آنکجاني هنوز تکيه نزد در مقام عشقچندين هزار جان مقيمان سفر گزيدبا اين هنوز گردن ما زير وام عشقاين طرفهتر که هر دو جهان پاک شد ز دستچون کم زديم خويشتن از بهر کام عشقبرخاس