-
چون سخنگويي از آن لب لطف باري اي پسرشاعر : سنايي غزنوي پس به شوخي لب چرا خاموش داري اي پسرچون سخنگويي از آن لب لطف باري اي پسرزان بگفتي از تو ميخواهم ياري اي پسردر ره عشق تو ما را يار و مونس گفت تستمونس عقلي و جان را غمگساري اي پسردير زي در شادکامي کز اثرهاي لطيفچون به گاه بذله زان لب لطف باري اي پسرتلخ گردد عيش شيرين بر بتان قندهارروي چون ماه از گريبان چون برآري اي پسربامداد از رشک دامن را کند خورشيد چاککز رخ و زلف آفتاب و سايه داري اي پسرسر بسان سايه زان