-
غريبيم چون حسنت اي خوش پسرشاعر : سنايي غزنوي يکي از سر لطف بر ما نگرغريبيم چون حسنت اي خوش پسرزهي ما بر تو غلام سفرسفر داد ما را چو تو تحفهايجز از روي پاکيست ما را نظرنظرمان مباد از خداي ار به توکه هم خردي و هم عزيزي چو زردل تنگ ما معدن عشق تستهنوز از درختت نپختست برهنوز از نهالت نرستهست گلگشايد ز رشگ تو جوزا کمرببندد به عشق تو حورا ميانکرا عشق زلف تو سوزد جگرنباشد کم از ناف آهو به بويکه دارد ز گلبرگ سوري گذرنگارا ز دشنام چون شکرتکه اين خاصيت هست در نيشکرعجب نيست گ