-
گويي که مگر سينهي پر آتش داردشاعر : سنايي غزنوي يا ديدهي او بر صفت بحر عمانستگويي که مگر سينهي پر آتش داردآن کس که چنين نيست يقين دان که چنانستاين چيست چنين بايد اندر ره معنيچون مردمک ديده درين مقله نهانستنظم گهر معني در ديدهي دعويکاين شعر سنايي سبب قوت جان استدر راه فنا بايد جانهاي عزيزانزان راز خبر يافت کسي را که عيانسترازي ز ازل در دل عشاق نهانستزان مثل ندارد که شهنشاه جهانستاو را ز پس پردهي اغيار دوم نيستکي خواجه دل و روح و روانت ز روانستگويند ازين ميدان