-
کار تو پيوسته آزارست گويي نيست هستشاعر : سنايي غزنوي زين سبب کار دلم زارست گويي نيست هستکار تو پيوسته آزارست گويي نيست هستمر ترا پيوسته بازارست گويي نيست هستخصم تو بازار من بشکست و با خصم اي صنمدر دلم عشقت به خروارست گويي نيست هستتا به خروارست شکر لعل نوشين تراشد يقين کان طره طرارست گويي نيست هستطرهي طرار تو دل دزدد از مردم هميرايت صبرم نگونسارست گويي نيست هستماهرويا تا تو کردي رايت صحبت نگونچاکر مسکين خريدارست گويي نيست هستبوسهاي را زان لب چون لعل نوشينت ب