-

دل شکسته که مرهم نهد دگربارش؟شاعر : سعدي يتيم خسته که از پاي برکند خارش؟دل شکسته که مرهم نهد دگربارش؟چنان نشست که در جان نشست سوفارشخدنگ درد فراق اندرون سينهي خلقچنانکه خون سيه ميرود ز منقارشچو مرغ کشته قلم سر بريده ميگردداگرچه نيست به صورت زبان گفتارشدهان مرده به معني سخن همي گويدبخواهدت به ضرورت گذاشت يکبارشکه زينهار به دنيا و مال غره مباشدريغ گنج بقا گر نبودي اين مارشچه سود کاسهي زرين و شربت مسمومکه آزمودهي خلق است خوي غدارشبس اعتماد مکن بر دوام دولت دهرکه