-
اي دل به کام خويش جهان را تو ديده گيرشاعر : سعدي در وي هزار سال چو نوح آرميده گيراي دل به کام خويش جهان را تو ديده گيرايوان و قصر سر به فلک بر کشيده گيربستان و باغ ساخته و اندران بسيآن گنج و آن خزانه به چنگ آوريده گيرهر گنچ و هر خزانه که شاهان نهادهاندبنشسته و شراب مروق کشيده گيربا دوستان مشفق و ياران مهربانآن بنده را به سيم و زر خود خريده گيرهر بندهاي که هست به بلغار و هند و رومآن را به ناز در بر خود آرميده گيرهر ماهرو که هست در ايام روزگارهر لذتي که هست