-
آستين بر روي و نقشي در ميان افکندهايشاعر : سعدي خويشتن پنهان و شوري در جهان افکندهايآستين بر روي و نقشي در ميان افکندهايدر نهاد بلبل فرياد خوان افکندهايهمچنان در غنچه و آشوب استيلاي عشقپرده بردار اي که خلقي در گمان افکندهايهر يکي ناديده از رويت نشاني ميدهنددر ميان آري حديثي در ميان افکندهايآنچنان رويت نميبايد که با بيچارگانو آنکه ديد از حيرتش کلک از بنان افکندهايهيچ نقاشت نميبيند که نقشي بر کنددر زبان عام و خاصان را زبان افکندهاياين دريغم ميکشد