-
گر مرا دنيا نباشد خاکداني گو مباششاعر : سعدي باز عالي همتم، زاغ آشياني گو مباشگر مرا دنيا نباشد خاکداني گو مباشسگ نيم بر خوانچهي رزق استخواني گو مباشبز نيم در آخور قسمت، گياهي گو مروور جهان بر من سرآيد نيم جاني گو مباشگر همه کامم برآيد نيم ناني خورده گيرگرد هر در مينگردم استخواني گو مباشمن سگ اصحاب کهفم بر در مردان مقيمچون زبان اندر کشيدم ترجماني گو مباشچون طمع يکسو نهادم پايمردي گو مخيزچون من اندر آتش افتادم جهاني گو مباشوه که آتش در جهان زد عشق شورانگيز منن