-
شب از بهر آسايش تست و روزشاعر : سعدي مه روشن و مهر گيتي فروزشب از بهر آسايش تست و روزوگر رعد چوگان زند، برق تيغاگر باد و برف است و باران و ميغکه تخم تو در خاک ميپرورندهمه کارداران فرمانبرندکه سقاي ابر آبت آرد به دوشاگر تشنه ماني ز سختي مجوشهمي گستراند بساط بهارصبا هم ز بهر تو فراش وارتماشاگه ديده و مغز و کامز خاک آورد رنگ و بوي و طعامرطب دادت از نخل و نخل از نويعسل دادت از نحل و من از هواز حيرت که نخلي چنين کس نبستهمه نخلبندان بخايند دستقناديل سقف سراي تواندخور و ماه