-
عبادت به اخلاص نيت نکوستشاعر : سعدي وگرنه چه آيد ز بي مغز پوست؟عبادت به اخلاص نيت نکوستکه در پوشي از بهر پندار خلقچه زنار مغ بر ميانت چه دلقچو مردي نمودي مخنث مباشمکن گفتمت مردي خويش فاشخجالت نبرد آن که ننمود و بودبه اندازهي بود بايد نمودنمايد کهن جامهاي در برشکه چون عاريت برکنند از سرشکه در چشم طفلان نمايي بلنداگر کوتهي پاي چوبين مبندتوان خرج کردن بر ناشناسوگر نقره اندوده باشد نحاسکه صراف دانا نگيرد به چيزمنه جان من آب زر بر پشيزپديد آيد آنگه که مس يا زرندزر اندودگان