-
شنيدم که فرزانهاي حق پرستشاعر : سعدي گريبان گرفتش يکي رند مستشنيدم که فرزانهاي حق پرستقفا خورد و سر بر نکرد از سکونازان تيره دل مرد صافي درونتحمل دريغ است از اين بي تميزيکي گفتش آخر نه مردي تو نيز؟بدو گفت از اين نوع ديگر مگويشنيد اين سخن مرد پاکيزه خويکه با شير جنگي سگالد نبرددرد مست نادان گريبان مردزند در گريبان نادان مستز هشيار عاقل نزيبد که دست
#سرگرمی#