-
اگر مرد عشقي کم خويش گيرشاعر : سعدي وگرنه ره عافيت پيش گيراگر مرد عشقي کم خويش گيرکه باقي شوي گر هلاکت کندمترس از محبت که خاکت کندمگر حال بروي بگردد نخستنرويد نبات از حبوب درستکه از دست خويشت رهايي دهدتو را با حق آن آشنايي دهدوز اين نکته جز بي خود آگاه نيستکه تا با خودي در خودت راه نيستسماع است اگر عشق داري و شورنه مطرب که آواز پاي ستورکه او چون مگس دست بر سر نزدمگس پيش شوريده دل پر نزدبه آواز مرغي بنالد فقيرنه بم داند آشفته سامان نه زيروليکن نه هر وقت بازست گوشسراينده