-
ميان دوعم زاده وصلت فتادشاعر : سعدي دو خورشيد سيماي مهتر نژادميان دوعم زاده وصلت فتاددگر نافر و سرکش افتاده بوديکي را به غايت خوش افتاده بوديکي روي در روي ديوار داشتيکي خلق و لطفي پريوار داشتدگر مرگ خويش از خدا خواستييکي خويشتن را بياراستيکه مهرت بر او نيست مهرش بدهپسر را نشاندند پيران دهتغابن نباشد رهايي ز بندبخنديد و گفتا به صد گوسفندکه هرگز بدين کي شکيبم ز دوست؟به ناخن پري چهره ميکند پوستنبايد به ناديدن روي يارنه صد گوسفندم که سيصد هزاراگر راست خواهي دلارامت اوستتو