-
خوشا وقت شوريدگان غمششاعر : سعدي اگر زخم بينند و گر مرهمشخوشا وقت شوريدگان غمشبه اميدش اندر گدايي صبورگداياني از پادشاهي نفوروگر تلخ بينند دم در کشنددمادم شراب الم در کشندسلحدار خارست با شاه گلبلاي خمارست در عيش ملکه تلخي شکر باشد از دست دوستنه تلخ است صبري که بر ياد اوستسبک تر برد اشتر مست بارملامت کشانند مستان يارشکارش نجويد خلاص از کمنداسيرش نخواهد رهايي زبندمنازل شناسان گم کرده پيسلاطين عزلت، گدايان حيکه چون آب حيوان به ظلمت درند؟به سر وقتشان خلق کي ره برندرها کرده ديو