-
شنيدم که مردي غم خانه خوردشاعر : سعدي که زنبور بر سقف او لانه کردشنيدم که مردي غم خانه خوردکه مسکين پريشان شوند از وطنزنش گفت از اينان چه خواهي؟ مکنگرفتند يک روز زن را به نيشبشد مرد نادان پس کار خويشهمي کرد فرياد و ميگفت شوي:زن بي خرد بر در و بام و کويتو گفتي که زنبور مسکين مکشمکن روي بر مردم اي زن ترشبدان را تحمل، بد افزون کندکسي با بدان نيکويي چون کند؟به شمشير تيزش بيازار حلقچو اندر سري بيني آزار خلقبفرماي تا استخوانش دهندسگ آخر که باشد که خوانش نهند؟ستور لگدزن گرا