-
بناليد درويشي از ضعف حالشاعر : سعدي بر تندرويي خداوند مالبناليد درويشي از ضعف حالبر او زد به سرباري از طيره بانگنه دينار دادش سيه دل نه دانگسر از غم برآورد و گفت اي شگفتدل سائل از جور او خون گرفتمگر مينترسد ز تلخي خواست؟توانگر ترش روي، باري، چراست؟براندش بخواري و زجر تمامبفرمود کوته نظر تا غلامشنيدم که برگشت از او روزگاربه ناکردن شکر پروردگارعطارد قلم در سياهي نهادبزرگيش سر در تباهي نهادنه بارش رها کردو نه بارگيرشقاوت برهنه نشاندش چو سيرمشعبد صفت، کيسه و دست پاکفشاندش