-
به تدبير جنگ بد انديش کوششاعر : سعدي مصالح بينديش و نيت بپوشبه تدبير جنگ بد انديش کوشکه جاسوس همکاسه ديدم بسيمنه در ميان راز با هر کسيدرخيمه گويند در غرب داشتسکندر که با شرقيان حرب داشتچپ آوازه افگند و از راست شدچو بهمن به زاولستان خواست شدبر آن راي و دانش ببايد گريستاگر جز تو داند که عزم تو چيستکه عالم به زير نگين آوريکرم کن، نه پرخاش و کينآوريچه حاجت به تندي و گردن کشي؟چو کاري برآيد به لطف و خوشيدل درمندان برآور زبندنخواهي که باشد دلت دردمندبرو همت از ناتوانان بخواه