-
همي تا برآيد به تدبير کارشاعر : سعدي مداراي دشمن به از کارزارهمي تا برآيد به تدبير کاربه نعمت ببايد در فتنه بستچو نتوان عدو را به قوت شکستبه تعويذ احسان زبانش ببندگر انديشه باشد ز خصمت گزندکه احسان کند کند، دندان تيزعدو را بجاي خسک در بريزکه با غالبان چاره زرق است و لوسچو دستي نشايد گزيدن، ببوسکه اسفنديارش نجست از کمندبه تدبير رستم درآيد به بندپس او را مدارا چنان کن که دوستعدو را به فرصت توان کند پوستکه از قطره سيلاب ديدم بسيحذر کن ز پيکار کمتر کسيکه دشمن اگرچه زبون، د