-
ز درياي عمان برآمد کسيشاعر : سعدي سفر کرده هامون و دريا بسيز درياي عمان برآمد کسيز هر جنس در نفس پاکش علومعرب ديده و ترک و تاجيک و رومسفر کرده و صحبت آموختهجهان گشته و دانش اندوختهوليکن فرو مانده بي برگ سختبه هيکل قوي چون تناور درختز حراق و او در ميان سوختهدو صد رقعه بالاي هم دوختهبزرگي در آن ناحيت شهرياربه شهري درآمد ز دريا کنارسر عجز بر پاي درويش داشتکه طبعي نکونامي انديش داشتسر و تن به حمامش از گرد راهبشستند خدمتگزاران شاهنيايش کنان دست بر بر نهادچو بر آستان ملک سر نها