-
در عهد تو اي نگار دلبندشاعر : سعدي بس عهد که بشکنند و سوگنددر عهد تو اي نگار دلبندزين بيش جفا و جور مپسندبر جان ضعيف آرزومندمنظور جهانيان و محبوبمن چون تو دگر نديدهام خوبخاطر که گرفت با تو پيوندديگر نرود به هيچ مطلوبپروانه به جهد خويشتن سوختما را هوس تو کس نياموختشوق آمد و بيخ صبر برکندعشق آمد و چشم عقل بر دوختکاين حسن خدا به کس ندادستدوران تو نادر اوفتادستمادر به جمال چون تو فرزنددر هيچ زمانهاي نزادستخون ريختنم چه ميکني هياي چشم و چراغ ديده و حيوين صبر که ميکنيم تا