-
ز حد بگذشت مشتاقي و صبر اندر غمت ياراشاعر : سعدي به وصل خود دوايي کن دل ديوانهي ما راز حد بگذشت مشتاقي و صبر اندر غمت يارامگر ليلي کند درمان غم مجنون شيدا راعلاج درد مشتاقان طبيت عام نشناسدنبايستي نمود اول به ما آن روي زيبا راگرت پرواي غمگينان نخواهد بود و مسکينانببايد چارهاي کردن کنون آن ناشکيبا راچو بنمودي و بربودي ثبات از عقل و صبر از دلوليکن تا تو را ديدم گزيدم راه سودا رامرا سوداي بترويان نبودي پيش ازين در سروگرنه بيشما قدري ندارد دين و دنيا رامراد